فصل چهارم بحث ما در تشكيل
خانواده و فوايد آن بود. در جلسة گذشته پنج فايدة آن را با شما بحث كردم. يكي از
فوايد مهم ديگ تشكيل خانواده تهذيب نفس بلكه مقام تحليه است. يعني مرد و مخصوصاً
زن ميتوانند در خانه تهذيب نفس كنند. بلكه ميتوانند خود را متزين به فضائل كنند.
عني علاوه بر مقام تخليه، مقام تحليه هم پيدا كنند. از نظر علماي اخلاق رسيدن به
اين دو مرحله كاري است بسيار مشكل. يعني كسي بتواند صفت رذيلهاي را از خود ريشهكن
كند و درخت فضيلت را در خود ايجاد كند اينكار بسيار مشكلي است. معمولاً انسانها نميتوانند
از اين منازل بگذرند زيرا فعاليتي در اين مورد ندارند.
«فلا اقتحم العقبه و ما
ادريك ما العقبه فك رقبه»[1]
ميفرمايد: معمولاً
انسانها از گردنهها نميتوانند بالا بروند. اين گردنهها، گردنههاي سختي است.
انسان بتواند خود را آزاد از صفات رذيله كند، بتواند يك صفت زذيله را كه در و هست
ريشهكن كند لااقل جلوي طوفاني بودن آن را بگيرد اين كار مشكلي است. و با تحصيل آن
به مقام دوم يا منزل دوم ميرسد. يعني علاوه بر اينكه درخت رذالت را ريشهكن كند
درخت فضيلت هم بجاي آن غرس كند كاري است مشكلتر. انسان بتواند جزع و فزع را از دل
ريشهكن سازد و بجاي آن ملكه صبر پيدا كند مشكل است بطوري كه علماي اخلاق ميگويند
يك كار شبانه روزي ميخواهد؛ يك كار مستمر ميخواهد. حتي ميگويند نفساماره نظير
فيل است. يعني همانطوري كه فيلبان بايد مرتب چكش روي سر فيل بزند مواظبت از آن بكند
و با لحظهاي غفلت، فيل خود و صاحبش را بيچاره ميكند، نفس اماره و صفات رذيله اينگونه
است. زحمت شبانهروزي، توجه شبانهروزي ميخواهد تا انسان بتواند خود را خالي از
يكي از رذائل كند. و بدانيد كه تمام انبياء با كتابهايشان براي همين آمدند. قرآن
در مواردي ميفرمايد:
«هو الذي بعث في الاميين رسولاً منهم يتلوا عليهم
آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه»[2]
پيغمبر(ص) با معجزة قرآن
آمد تا مردم را مهذب كند؛ تزكيه و تربيت كند و سطح معلومات انسانها را بالا ببرد.
يعني آمد براي آموزش و پرورش و بقول قرآن پرورش و آموزش. و اينكار مشكلي است. و
انبياء در اينكار موفق نبودند. يعني زحمتهاي زيلدي كشيدند ولي آنطور كه ميخواستند
موفق نشدند. زرا كار مشكلي است. چيزي كه بايد زن و مرد مخصوصاً زنها به آن توجه
داشته اشند اين است كه خانه مكتب است؛ معلم اخلاق است؛ كتاب است. تشكيل خانواده
يعني تشكيل مجلس اخلاق و اتفاقاً خانه دو كاره است. يعني بعضي اوقات يك معلم اخلاق
كوششش ميكند شاگردش را مهذب كند، بعد كه شاگرد مهذب شد كوشش ميكند كه او را ه
مقام تحليه برساند. يعني به فضائل انساني بيارايد. اما گاهي معلم اخلاق كوشش ميكند در حاليكه اين شاگرد را مهذب ميكند در
همان حال او را به صفات انساني هم آراسته كند. و خانواده اينطور است زن براي
شوهر، شوهر براي زن و هر دو براي بچهها و بچهها براي هر دو، دوكارهاند.
پي نوشت ها:
[1]. سوره بلد آيه 13-11
ترجمه: باز هم(بشكرانة اين نعمت) به عقبة(تكليف) تن در نداد و چگونه تواني دانست
كه آن عقبه چيست؟ آن بنده (در راه خدا) آزاد كردن است.
[2].سوره جمعه آيه2 ترجمه: اوست خدائي كه ميان عرب امي(كه خواندن و
نوشتن را هم نميدانستند) پيامبري (بزرگوار از ميان همان مردم ) برانگيخت تا بر
آنان آيات وحي را تلاوت كند. و آنها را از اوث جهل و اخلاق زشت پاك سازد. و شريعت
كتاب سماوي و حكمت الهي به آنها بياموزد.